دم همتون گرم ، هر جا که هستید شاد و خوشو سر بلند باشید ، زود به زود بیاید سر بزنید ، عکس بزارید ، مطلب بنویسید مثل این .
( "خونه مهدیشون لاهیجان " تو اتاق مهدی نشسته بودم ، مهدی با رضا و سعید اون اتاق بودن ، یهو حوس کردم که یه سیگار بکشم ، مهدی گفت نکش ، اما من مثل کسی که از آینده مطمئنه گفتم همین یکیه ، کشیدم ، اون شب خیلی خوش گذشت کلی حرف زدیم معما حل کردیم ، من بعد اون سیگار ، دیگه لب نزدم تا وقتی که فارغ التحصیل شدم اومدم مشهد . که قبل رفتن به خدمت شروع شد .
نکته : وقتی یه نفر میکه آقا این کارو نکن ، خوب نکن ، . . . نخاره لطفا .
اگه چیزی جا افتاد شما بنویسید . )